من دنبال دفترهای زشت با جلدهای زمخت و تیره که کاغذهای کاهی دارند می‌گردم. دوستم می‌گوید وقتی روی این کاغذها می‌نویسی انگار داری کلماتت را می‌اندازی توی فاضلاب. مکث می‌کنم. سالنامه جلد آبی زهوار در رفته‌ام را ورق می‌زنم و می‌گویم: عوضش امنیت‌شان حفظ می‌شود! کی حاضر است دست در فاضلاب کند برای یک مشت داستان و هیجانات و تخیلات چرکنویس شده؟ 

این ترم ۶ واحد ناقابل افتادم. و جالب اینجاست که تنها ترمی بود که انتظار افتادن نداشتم و اولین ترمی بود که رفتم امتحان دادم و افتادم! موقعیت عجیبی است. اول ناراحتم که ممکن است بخاطر ۶ واحد، یک ترم اضافه بخورم. بعد ناراحتم که چرا قدرت تف انداختن در صورت استاد را ندارم؟ بعدتر ناراحتم که چرا آن یکی درس که امتحان خوبی دادم را استاد فقط به خاطر غیبت‌هایم بهم ۸ داد؟ و دست آخر خوشحالم که بعد از این همه سال بالاخره برای یک چیزی به غیر افسردگی و مشکلات درونی‌ام غصه می‌خورم!

به ترتیب یا بدون ترتیب

تاثیر رفتار و منش پزشک در انتخاب او به عنوان معالج

تنظیم هدفمند ساعت بیولوژیک بدن

ناراحتم ,یک ,امتحان ,دادم ,ترم ,۶ ,ناراحتم که ,ترمی بود ,برای یک ,که چرا ,بود که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

* ما تا آخر ایستاده ایم * وبلاگ عطر سیب teenagers diary بسم الله الرحمن الرحیم ناگفته های پنهان زندگی جان آدمی اف ال استودیوی من آسانسور لوکس ویندوز سندباکس KHABAR HEALTH | اخبار و مطالب سلامت جسم و روان